باید مادر باشی تا بتوانی قصه بگویی و قصه را طوری تمام کنی که در آن پسر برگردد.
باید مادر باشی تا بدانی صدای زنگ خانه با تو چه میکند وقتی غرق در بیخبریهایی هستی که ردش لای موهایت نشسته و دانهدانهاش را سفید کرده است.
باید مادر باشی تا بدانی انتظار چطور از میان داروهایی که دوای دردش، دیدن بود، قد میکشد و سایه سنگینش را روی ثانیه به ثانیه زندگیات پهن میکند، از همان زمان که ندیدن سهم چشمهای طوفان زدهات میشود.
باید مادر شهید باشی تا دلتنگی هایت را پیوند بزنی به صبوری.